اس ام اس عاشقانه و زیبا
ناب اس ام اس|عکس|مطالب باحال و زیبا
ناب اس ام اس | Fire SmS | اس ام اس و عکس

دلــم گــــرفـــت وقـــتـــی گـــفـــت: ولـــم کـــن حـــوصــلــتــو نـــدارم…
بـــه خـــودم گـــفــــتـــم: بـــیـــچــاره ایـــنــم شـــد هــمــســفــر کـــه انــتــخــاب کـــردی ؟؟
” الـــــان ” آرزو دارم فــوحــشــم بـــده ولـــی دوبـــاره صــداشــو بـــشـــنـُـــفــم…

و من انگار شب را نوشیده ام
و بر این شاخه های شکسته می گریم
مرا تنها گذار
ای چشم تب دار سرگردان
مرا با رنج بودن تنها گذار
مگذار خواب وجودم را پر پر کند

کدوم خواستن،کدوم جنون،کدوم عشق؟
شاید خیلی از این حرفا دروغه…
تا وقتی با همیم از عشق میگیم…
نباشیم،قولمون حتی دروغه…

دوستت داشتم یادت هست؟
گفتم دوستت دارم و تو گفتی کو چکی برای دوست داشتن
رفتم تا بزرگ شوم اما انقدر بزرگ شدم که یادم رفت “دوستت دارم”…

لبخند تو گونه غم هایم را
همیشه سرخ می کند
- این سیب ها -
هدیه برای تو …

ی روزی خسته میشی از پرسه و ولگردی…
یا پشیمون میشی از این ک منو ول کردی…
تازه خواستم پر بگیرم ک شکستی بالمو…
تو ک جای زانوهام نیستی بفهمی حالمو…

نوازشش کن
نترس
بی کسی اش واگیر ندارد!!

چه شد ای پنجره شوق ز مابسته شدی نکنه ازهمنشینی با دل ما خسته شدی !کوچک باش و عاشق…
که عشق خود میداند ایین بزرگ کردنت را.
بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی…

بــــــــــــــــــــــــــــــــــاید فـــــــــــــــــــــراموشت کنم…
باید فراموشت کنم چندیست تمرین میکنم،من میتوانم میشود آرام تلقین میکنم

با عکس های دیگری تا صبح صحبت میکنم،با آن اتاق خویش را بیهوده تزئین میکنم

سخت است اما میشود در نقش یک عاقل روم،نه شب دعایت میکنم نه صبح نفرین میکنم

حالم ؟نه اصلا خوب نیست!!!!!!تا بعد بهتر میشوم،فکری به حال این دل تنهای غمگین میکنم

من می پذیرم رفته ای و برنمیگردی،همین!خود را برای درک این صدبار تحسین میکنم

از جنب وجوش افتادهام، دیگر نمیگویم به خود وقتی عروسی میکند این میکنم آن میکنم

هرچه تلاش کردم نشد شاید کسی آمین نگفت!!!!
حالا تقاضای دلی سرشار از “آمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــین میکنم”

تکلیفم روشن شد!خاموش میشوم شیرینم…فرهادوار این بار باید به جای کوه دل بکنم..!

دوست داشتن یک نفر یعنی کوچک کردن تمام دنیا به انداره ان یک نفر وبزرگ کردن ان یک نفر به اندازه ی تمام دنیا
دکتر شریعتی

خوبان را باید روی چشم گذاشت .کجایی چشمهایم بهانه ات را گرفته اند.

مرا کجا “صدقه” کرده ای که مدام، بلای “بی تو بودن” به سرم می آید..!

حس کن مرا که دست برده داخل گیست
حس کن مرا بر لکه های بالش خیست
حس کن مرا در ((دوست دارم)) در گوش ت
حس کن مرا در شیطنت هایم در آغوشت!!
حس کن مرا در آخرین سطر از تشنج هام
حس کن مرا… حس کن مرا…که مثل تو تنهام
حس کن مرا وذوب شو در داغی دستم
بگذار تا دنیا بداند ((هستی)) و ((هستم))

از خواب می پرم خوابی که درهم است
آغوش تو کجاست؟!بدجور سردم است
از خواب می پری از داغی پتو
بالا میاوری… زل میزنی به او…
از خواب می پرم تنها تر از زمین
با چند خاطره با چند نقطه چین!
از خواب می پری با جیر جیر تخت!
از گرمی تنش… !سخت است… سخته سخت!
از خواب می پرم میترسم از خودم!
دیوانه بودم و دیوانه تر شدم!!!!!

رویـای رنـگین ِ شـب هـای مـن…
ای عـشق ِ شـیریـن ِ دنـیای مـَن…!
ای عـشق ِ مـن!
بـه چـه قـسم بـخورم تـا بـاور کـنی..؟
قـسم بـه لـحظه ای کـه چـشـمم بر چـشمـان ِ زیـبایـت افـتاد…
تـو بـرایم فـرامـوش نـاشـدنی هـستی!!!
بـاور مـیکـنی..؟

چرا دلت گرفته؟او هم آدم است…
اگر دوستت دارم هایت را نشنیده گرفت…
غصه نخور…اگر رفت…گریه نکن…
یک روز چشمای یک نفر عاشقش میکند…
یک روز معنی کم محلی را میفهمد.َََ

اینو جایی خوندم دیدم قشنگه برا شما هم بگم:)
توی مبل فرو رفته بودم و به یکی از مجلات مُدی که زنم همیشه می خرد نگاه میکردم. چه مانکن هائی، چقدر زیبا، چقدر شکیل و تمنا برانگیز.
زنم داشت به گلدان شمعدانی که همیشه گوشه اتاق است ور می رفت. شاخه های اضافی را می گرفت و برگ های خشک شده را جدا می کرد. از دیدن اندام گرد و قلنبه اش لبخندی گوشه لبم پیدا شد. از مقایسه او با دخترهای توی مجله خنده ام گرفته بود.
… زنم آنچنان سریع برگشت و نگاهم کرد که فرصت نکردم لبخندم را جمع و جورکنم.
گلدان شمعدانی را برداشت و روبروی من ایستاد و گفت:
نگاه کن! این گل ها هیچ شکل رزهای تازه ای نیستند که دیروز خریده ام. من عاشق عطر و بوی رز هستم. جوان، نورسته، خوشبو و با طراوت. گل های شمعدانی هرگز به زیبائی و شادابی آنها نیستند، اما می دانی تفاوتشان چیست؟
بعد، بدون این که منتظر پاسخم باشد اشاره ای به خاک گلدان کرد و گفت:
اینجا! تفاوت اینجاست. در ریشه هائی که توی خاک اند. رزها دو روزی به اتاق صفامی دهند و بعد پژمرده می شوند، ولی این شمعدانی ها، ریشه در خاک دارند و به این زودی ها از بین نمی روند. سعی می کنند همیشه صفابخش اتاقمان باشند.
چرخی زد و روی یک صندلی راحتی نشست و کتاب مورد علاقه اش را به دست گرفت.
کنارش رفتم و گونه اش را بوسیدم. این لذت بخش ترین بوسه ای بود که بر گونه یک گل شمعدانی زدم.

با او زیر بارون قدم میزدم…
چتر برای چه؟؟ خیال که خیس نمیشود.

تو را به جای همه ی کسانی که نشناخنه ام، ” دوست می دارم”

تو را به جای همه ی روزگارانی که نزیسته ام، ” دوست می دارم”

برای خاطر عطر نان گرم،

برای خاطر برفی که آب می شود،

وبرای خاطر نخستین گل،

تو را برای خاطر دوست داشتن، ” دوست می دارم”

تو را به جای همه ی کسانی که دوست نمی دارم، ” دوست می دارم”

عشق تو همان لحظه ایست که تمام صداها به احترام یادت به گوشم نمیرسند…

تو را به جای همه ی کسانی که نشناخنه ام، ” دوست می دارم”

تو را به جای همه ی روزگارانی که نزیسته ام، ” دوست می دارم”

برای خاطر عطر نان گرم،

برای خاطر برفی که آب می شود،

وبرای خاطر نخستین گل،

تو را برای خاطر دوست داشتن، ” دوست می دارم”

تو را به جای همه ی کسانی که دوست نمی دارم، ” دوست می دارم”

(پل الوار)

باز هم پیشم بمان ای عشق نافرجام من
یک غزل با هم بنوشیم از شکسته جام من
نیست کوته تر کسی دیوارش از دیوار ما
هر بلا اید ز در می پرسد اول نام من

امـــــــــــروز نگاه بی قـــــــــــرارم
در پس جـــاده های سراشیبی غربـــــــــت
در زیر آوار های انــــــــدوه و تنهــــــــایــــــــــی
تـــــــــــــــو را جست و جـــو کـــــــــرد و گـــــــــم شــــــد…
و تو …
فردا …
چه آسوده …
مــرا نگاه مــــــیکنی …
و میخندی…
اه که چـــــه قدر خندهایت را …
دوســــــــــــــــــــت دارمــــــــــــ

پیر میشوم وقتی میگویم “پدر” و جوابی نمیشنوم
این روزها پیرم …پیر و خسته
چون بیشتراز هرروزی صدایت کردم و تو سکوت کردی..
یاد عیدهایی که باهم بودیم بخیر..

عاشقترین ما موش کوریست که زیبایی جفتش را چشم بسته باور دارد.

تاحالا شده راه رفتن و ترک کنی؟؟؟

تا حالا شده نفس نکشی؟؟؟

تا حالاشده اب خوردنو ترک کنی؟؟؟

نه نشده چون عادت کردی عادتم نمی شه ترکش کرد

من بهت عادت کردم می فهمی…!

دیگر می توانم اقرار کنم و انکار کنم که همه چیز را،

در این دنیا همچون تو می توانم بفهمم و احساس کنم و ببینم!

من در تو زندگی میکنم!

و تنها تو باشی و دیگر هیچ!

و این “عشق” نام دارد..

چه بی تابانه می خواهمت ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری!
چه بی تابانه تورا طلب میکنم…اماچه سود که ازتوبرایم جز حسرتی همیشگی نخواهد ماند..
(دیر رسیدی.. دیر فهمیدم..)

نسیم عشق دل دریایی ما را نیز به تلاطم کشانده است و امواج اشتیاق ما نشان از حیات دارد. سکون صفت مرداب است و حرکت، نشانه‌ی حیات

نمی دانم،
از دلتنگی عاشق ترم یا از عاشقی دلتنگ تر..

ای عاشقان ای عاشقان/ آنکس که بیند روی او /شوریده گردد عقل او / آشفته گردد خوی او . محسن چاوشی

وای بهانه شیرین تر ازشکر قندم
به عشق پاک کسی جزتودل نمیبندم
به دین این همه پیغمبر احتیاجی نیست
هم این بس است که اینک تویی خداوندم..

گر توانی از محبت حلقه در گوشم کنی /حیف باشد که مرا چون شمع خاموشم کنی/من که از یاد تمام اشنایان رفته ام /وای بر من گرتوهم روزی فراموشم کنی

کاش اشکی قلبمان را بشکند با نگاه خسته ای ویران شویم کش وقتی شاپرک ها تشنه اند ما بجای ابر ها گریان شویم

تداعــــــی نشو ایـــــنقدر ! …

در این همه خیابان؛

در این همه آدم

اگر پرسیدند اخرین نفست یاد کیست؟گویم یاد کسی که بی وفایی در ذاتش نیست

ستاره وقتی میشکنن میشن شهاب
اما دلی که میشکنه میشه «سوال بی جواب»

چهار فصل که حرفه …

فصل پنجمی هست به نام تـــــــــو، به هوای تـــــــــو

قدر پدرها رو بدونید
شب بود و ماه واختر و شمع ومن وخیال/// خواب از سرم به نغمه مرغی پریده بود
در گوشه اتاق فرو رفته در سکوت/// رویای عمر رفته مرا پیش دیده بود
درعالم خیال به چشم آمدم پدر/// کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود
موی سیاه او شده بود اندکی سپید/// گویی سپیده از افق شب دمیده بود
یاد آمدم که در دل شبها هزار بار/// دست نوازشم به سر و رو کشیده بود
از خود برون شدم به تماشای روی او/// کی لذت وصال بدین حد رسیده بود
چون محو شد خیال پدر از نظر مرا/// اشکی به روی گونه زردم چکیده بود
شب عیدی به پدرهاتون سخت نگیرید نکنه یهو شرمنده بشن .

میان ماندن و نماندن
فاصله تنها یک حرف ساده بود
از قول من
به باران بی امان بگو:
دل اگر دل باشد
آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد..‏!!‏

این سکوت سنگین تو..
سر به سرم میگذارد..
ادامه اش بدهی
عاشق تر میشوم!‏

قیدشو نمیزنم دل ازنگاش نمیکنم/حتی اگه خودش بخواد من دلشو نمیشکنم

زغم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد،عجب از محبت من که در او اثر ندارد،غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد،دل من زغصه خون شد دل او خبر ندارد.

( بی یاد تو بیقرارم )

چه شـادم مـــن تــو را دارم در کنارم

چه مغـروم که تـــو هستی در افکارم

همه عمرم به دُور تو در گردش است

بدان جـانـــم که بـــی یـــادت بیقرارم

( خانــۀ مـن )

دل که بستم به عشق تو زغمباری رها یافتم

زعشق تــو برای خود خانه ای باصفا ساختم

به نرخ جـان از این خانه نگهداری میکنم مــن

از شـــراب لبـــان تـــو برای خـود دوا ساختم

همیشه قهوه سفارش می داد
می گفت «به نیت چشم های تو!…»
شیر و شکر هم می ریخت توی آن. می پرسید «شبیه شد؟»

این روزها اما…
شنیده ام چای سبز سفارش می دهد!

امشب به برِ من است و آن مایه ی ناز

یا رب تو کلید صبح در چاه انداز

ای روشنی صبح به مشرق برگرد

ای ظلمت شب با من بیچاره بساز

نمى نــویسـ ـم ….. چون میدانمــ هیچگاه نوشـ×ـته هایم را نمی خوانیـــ حرف نمیـــ ـزنم …. چون می دانم هیچ گاه حــ×ــرفـــ هایم را نمی فهمیــ نگاهت نمیــ ـکنم …… چون تو اصلاً نگــ×ــاهم را نمی بینیــ‌ صدایت نمیـــ ـزنم ….. زیرا اشــ×ــک های منـــ برای تو بی فایده استـ فقط میــ ـخندم …… چون تو در هر صورت می گویی من دیـ ـ×ـ ـوانه ام!!!

کاش میشد در کف سفره اخلاص نوروزی بجای هفت سین هفت ارزو می کردیم.ودر این خیال من هفت بار ارزو می کردم…که تو در کنارم باشی.کاش میشد بجای هفت سین هفت شهر عشق را طی می کردیم.کاش میشد بجای هفت سین هفت بار برای تو جان میدادم تا مرا باور کنی..

اگر ای عشق پایان تو دور است دلم غرق تمنای عبور است برای قد کشیدن در هوایت دلم مثل صنوبرها صبور است

دلم پر از زخم های بزرگیست که قرار است هروقت بزرگ شدم از یاد ببرم!

تحویل نمیگیرم…!! سالی را که بدون حضور تـــــــــــو تحویل شود…

شقایق درسته تا تو هستی باید زندگی کرد اما شقایق اینجا خیلی غریبه ام اخه اینجا کسی عاشق نمیشه…

خیره است چشم خانه به چشمان مات من…
خالیست بیصدا و سکوتت حیاط من…
حق السکوت میطلبد از لبان تو…
چشمان لاابالی ولبهای لات من…

اون روزها همه ی برنامه روزانه من سپری کردن زمان بود واسه لحظه دیدنش…
و این روزها ؟؟؟؟

درد دارد !
وقتـــی مـی رود …
و همــه مــی گــویند: دوستتــــــ نداشتـــــ …
و تـــو نمــی تـــوانـی بــه همــه ثـــابتــــ کنـــی
کــه هـــر شبـــــــ
بــا عـــاشقـــانه هــایـش خـــوابتـــــ مــی کــرد !!

تــلخــتــریــن جــمــلــه ای کــه مــن شــنــیــدم!
و مــمـکــن اســت از زبــان مــعــشـوقــت بــشــنــوی:
مــا مــی تــونــیــم دوســتـــای خــوبــی بــرای هــم بــاشــیــم

آسمـان هـم کـه بـاشی
بـغلت خـواهــم کـرد …
فـکر گـستـردگـی واژه نبـاش
هـمه در گـوشه ی تـنـهایـی مـن جـا دارنـد …
پـُر از عـاشـقـانـه ای تـو
دیـگر از خـدا چـه بـخواهــم ؟؟؟…

هرچند تنهایی را دوست ندارم اما دوست دارم در قلب تو تنهای تنها باشم…

دلـت به ماندن نیست بـرو،
عشـق که گـدایی نـدارد.
یادت نیست مگر؟
این نذر مـن بود،
که کوه شوم و پای نبودنهایت بمانم

یـک بـــار هم وقـتــی مـنـتـظـرت نـیـسـتـم
.
.
.
.
به ســراغـم بیــــا
بـگــذار خـیـالـــم غــافـلـگیـــر شــود.

خنــــــده دار است…نه؟!
که تـــــو هی مرا دور بزنی
و مـــن
دلــــــــم را خوش کنم
که در محاصـــره ی توام … !!!
.اس ام اس تیکه دار
گاهــــــــی
ﺣﺘـﮯ ﺟﺮﺍﺕ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ
ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﺭﺍ
ﻧـﮕﺎﻩ ﮐـﻨـــﻢ،
ﮐﻪ ﺑـﺒـﯿـﻨـﻢ
ﺟـﺎﻡ ﺧﺎﻟﯿـﻪ، ﯾﺎ ﻧـﻪ !؟

زندگی معنی پیچیده ای ندارد، همین که تو باشی این تمام زندگیست…

در همین یک قدمی به تو خیره شده ام
بگذار ب این نگاه پاسخ دهم
عشق من وقتی نیم نگاهی می کنی
دردی در سینه نمی ماند باقی

هنوز خاطراتت جان از من میگیرد هنوز در بیت بیت شعرام نام “تو”جای میگیرد

ی وقتایی که دلت گرفته بغض داری اروم نیستی!
دلت براش تنگ شده…حوصله هیچ کسو نداری!
به یاد لحظه ای بیفت که:
اون همه ی بی قراری های تورو دید اما…
چشماشو بست و رفت…!!

چه “شوری” میزند دلم وقتی…
در چشم دیگران
انقدر “شیرین” میشوی !

شـــــــایــــــــــد تـــڪـــــــــــرارے بـــــــــــاشــــــــــــم . . .
امـــــــــــا مـــطـــمــئـــــن بـــــــــــاش . . .
دیـــگــــــــــﮧ تــــڪــــــــــــرار نــمــــــــــے شــــــــــــــم . .

کـــــاش میشـــــد برگـــــردی و ببینـــــی
چشـــــمانـــــم چگونـــــه تقـــــاصِ
تمـــــام بیخیالـــــی هایـــــت را پـــــس میدهنـــــد .. !

پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم

دیگه میرم از اینجا از این دنیای مجازی،دوست داشتن های مجازی،بوسه های مجازی،از باهم بودن های مجازی!دیگر میروم دل شکتنمم مجازی بود

دستتو مشت کن
مشته؟
حالا محکم بزن تو چشمم تا کور شم دوریتو نبینم

شب های سرد بی کسی هایم را کسی نیست رو به پایان کند!
حالا که نوبت به من رسیده است همه از محبت سیر شده اند،یک مشت محبت به درد نخور کف دلم، کسی نمیخواهد؟
باشد،میروم جایی که بوی خدا بیاید!انجایی که ترحم رسم نیست انجایی که با دل معامله میکنند برای باهم بودن برای لحظه هایشان و اینک جند خطی نقطه…
ادامه نوشته هایم دست خدا


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








ارسال توسط Alireza Fire Boy

چت|چت روم|سایت چت|چت روم ایرانی|چت روم فارسی|چت روم فارسی زبانان|تک گپ|ناز چت|گفت و گو|چت روم شمالی ها|چت روم اهواز|چت روم تهران|چت روم رامهرمز|چت روم مشهد|چت روم تهران|چت روم اصفهان|چت روم جدید|چت روم|چت به چت|چت روم